شعر آهنگ سفری در شب از محمد معتمدی
دسته بندی : سرگرمی
تاریخ : دوشنبه ۳ آذر ۱۳۹۹
در این پست از سایت تانی موزیک متن آهنگ محمد معتمدی به نام سفری در شب رو آماده کردیم
آهنگ محمد معتمدی سفری در شب
شب آمد که ره زند فکر و خیال او به خوابم
شب آمد که افکند تا به سحر به التهابم
خیزم و بدوش کشم تفنگ کهنه کار خود را
به اسب یکه شناس سوار شوم روم به صحرا
اسب زیبا خوش رفتارم پر درارو ز جان بردارم
رو به سر منزل دلدارم …
پیش از آنکه از سپیده اثری بینم خواهم امشب که صبح دگری بینم
گر توانی بپر اسب سپید من برسانم به آن صبح امید من
میخواهم تا خفته دیده ی بد خواه دیده روشن سازم از آن رخ ماه
همتی کن خدا را سحر شد با سخن گفتن امشب به سر شد
همتی کن خدا را سحر شد با سخن گفتن امشب به سر شد
شب آمد که ره زند فکر و خیال او به خوابم
شب آمد که افکند تا به سحر به التهابم
خیزم و بدوش کشم تفنگ کهنه کار خود را
به اسب یکه شناس سوار شوم روم به صحرا
شب آمد که افکند تا به سحر به التهابم
خیزم و بدوش کشم تفنگ کهنه کار خود را
به اسب یکه شناس سوار شوم روم به صحرا
اسب زیبا خوش رفتارم پر درارو ز جان بردارم
رو به سر منزل دلدارم …
پیش از آنکه از سپیده اثری بینم خواهم امشب که صبح دگری بینم
گر توانی بپر اسب سپید من برسانم به آن صبح امید من
میخواهم تا خفته دیده ی بد خواه دیده روشن سازم از آن رخ ماه
همتی کن خدا را سحر شد با سخن گفتن امشب به سر شد
همتی کن خدا را سحر شد با سخن گفتن امشب به سر شد
شب آمد که ره زند فکر و خیال او به خوابم
شب آمد که افکند تا به سحر به التهابم
خیزم و بدوش کشم تفنگ کهنه کار خود را
به اسب یکه شناس سوار شوم روم به صحرا
دوستان نظرات خود را درباه آهنگ سفری در شب رو در پایین صفحه ارسال کنید و این پست رو به دوستان خود به اشتراک بزارید
Likes۰Dislikes۰
لینک کوتاه
http://tiyammusic.ir/?p=1916
61 views مشاهده
۰ دیدگاه
صفحه اصلی
00